چرا صحبت با کودکان درباره جنگ ضروری است؟
کودکان بهطور طبیعی کنجکاو هستند و حتی بدون توضیحات والدین، از محیط اطراف خود اطلاعات دریافت میکنند. سکوت یا پنهانکاری درباره جنگ میتواند ذهن آنها را با تصورات ترسناک و نادرست پر کند. بر اساس پژوهشی در Journal of Child Psychology and Psychiatry، حدود 40 درصد از کودکان در مناطق جنگی که اطلاعات محدودی از والدین دریافت میکنند، نشانههای اضطراب شدید را نشان میدهند. این موضوع نشان میدهد که چگونه با کودکم در مورد جنگ صحبت کنم؟ پرسشی حیاتی برای والدین است.
وقتی والدین درباره جنگ صحبت نمیکنند، کودکان ممکن است از منابع غیرقابل اعتماد مانند همسالان یا رسانههای اجتماعی اطلاعات نادرست دریافت کنند. این اطلاعات میتوانند ترسهایشان را تشدید کنند. برای مثال، کودکی که تصاویر جنگ را در تلویزیون دیده بود، تصور میکرد خانهاش بهزودی تخریب خواهد شد، چون والدینش توضیحی به او نداده بودند. سکوت همچنین میتواند اعتماد کودک به والدین را کاهش دهد، زیرا او احساس میکند چیزی مهم از او پنهان شده است. گفتگو با کودکان درباره جنگ به آنها کمک میکند تا احساسات خود را پردازش کنند و حس کنند که در برابر بحران تنها نیستند.
چطور بدون ایجاد ترس با کودک درباره جنگ صحبت کنیم؟
صحبت کردن درباره جنگ با کودکان نیازمند حساسیت و دقت است. هدف این گفتگو ایجاد حس امنیت و پاسخ به سؤالات کودک بدون تحمیل اطلاعات اضافی است. انتخاب زمان و مکان مناسب، استفاده از زبان ساده و حفظ آرامش والدین، کلید موفقیت در این گفتوگوهاست. بهعنوان یک روانشناس کودک با سالها تجربه، بارها دیدهام که والدینی که با صداقت و آرامش با کودکانشان صحبت میکنند، توانستهاند اضطراب آنها را بهطور قابلتوجهی کاهش دهند.
زمان، مکان و لحن مناسب برای این گفتگو کجاست؟
گفتگو درباره جنگ باید در محیطی آرام و زمانی انجام شود که کودک احساس راحتی میکند. برای مثال، هنگام صرف شام یا قبل از خواب، زمانی که کودک آرام است، مناسبتر از لحظات پرتنش مانند بعد از شنیدن آژیر است. از لحنی آرام و اطمینانبخش استفاده کنید و تماس چشمی را حفظ کنید تا کودک حس کند شنیده میشود. برای نمونه، یکی از مراجعانم با فرزند 7 سالهاش در اتاق بازی او درباره جنگ صحبت کرد و این محیط آشنا به کودک کمک کرد تا راحتتر سؤالاتش را بپرسد.
جملاتی که باید بگوییم و جملاتی که نباید بگوییم
جملات ساده و متناسب با سن کودک بهترین ابزار برای گفتگو هستند. برای مثال، به یک کودک 5 ساله میتوانید بگویید: «بعضی وقتها آدمها با هم دعوا میکنن، مثل وقتی که تو با دوستت بحث میکنی، ولی بزرگترها دارن سعی میکنن این مشکل رو حل کنن.» از عباراتی مانند «همهچیز نابود میشه» یا «ما در خطر هستیم» پرهیز کنید، زیرا این جملات ترس کودک را افزایش میدهند. به جای آن، بر امنیت فعلی تأکید کنید: «ما الان توی خونهایم و داریم مراقب همدیگه هستیم.»
صداقت چقدر لازم است، باید همه چیز را بگوییم؟
صداقت باید با سن و ظرفیت عاطفی کودک هماهنگ باشد. کودکان زیر 7 سال نیاز به توضیحات ساده دارند، در حالی که کودکان بزرگتر ممکن است سؤالات پیچیدهتری بپرسند. نیازی نیست جزئیات خشونتآمیز یا آمار تلفات را بازگو کنید. برای مثال، به جای گفتن «خیلیها آسیب دیدن»، میتوانید بگویید: «بعضیها به کمک نیاز دارن و آدمهای مهربون دارن بهشون کمک میکنن.» این رویکرد به حفظ حس امید در کودک کمک میکند.
نشانههای اضطراب و ترس در کودکان هنگام جنگ
کودکان ممکن است اضطراب خود را به شیوههای مختلفی نشان دهند که گاهی برای والدین قابل تشخیص نیست. نشانههای رایج شامل مشکلات خواب، کابوسهای شبانه، چسبندگی بیشازحد به والدین، تحریکپذیری یا کاهش اشتها هستند. بر اساس مطالعهای در Child Development، حدود 25 درصد از کودکان در معرض اخبار جنگی، نشانههای اضطراب موقتی را تجربه میکنند.
برای مثال، یکی از مراجعانم گزارش داد که فرزند 6 سالهاش پس از شنیدن اخبار جنگ، از خوابیدن در اتاق خودش امتناع میکرد. این رفتار نشانهای از ترس بود که با گفتگو و ایجاد حس امنیت کاهش یافت. والدین باید به تغییرات رفتاری کودک توجه کنند، زیرا این تغییرات میتوانند سرنخی برای نیاز به حمایت روانی باشند.
نحوه حمایت روانی از کودکان در شرایط حمله یا شنیدن آژیر
شنیدن صدای آژیر یا تجربه حمله میتواند برای کودکان بسیار ترسناک باشد. واکنش والدین در این لحظات نقش کلیدی در کاهش ترس کودک دارد. والدینی که خودشان آرامش خود را حفظ میکنند، میتوانند حس امنیت را به کودک منتقل کنند. برای مثال، یکی از مراجعانم با آرام نگه داشتن صدا و انجام بازیهای ساده در پناهگاه، توانست اضطراب فرزندش را کاهش دهد.
تکنیکهای ساده مانند تنفس عمیق یا لمس آرامشبخش نیز بسیار مؤثرند. برای مثال، کودک را تشویق کنید که همراه شما نفسهای عمیق بکشد یا دستش را روی قلب شما بگذارد تا ریتم ضربان آرام را حس کند. این روش به کودک کمک میکند تا از حالت وحشت خارج شود. همچنین، در پناهگاه، فعالیتهایی مانند خواندن داستان یا بازی با اسباببازیهای کوچک میتواند حواس کودک را پرت کند.
واکنشهایی که باید از آنها اجتناب کرد
والدین در لحظات بحرانی مانند شنیدن صدای آژیر یا اخبار جنگی، نقش کلیدی در مدیریت ترس کودکان دارند. رفتارهای هیجانی و غیرکنترلشده میتوانند اضطراب کودک را بهطور قابلتوجهی افزایش دهند. برای مثال، وحشتزدگی، گریه کردن یا فریاد زدن در حضور کودک نهتنها حس ناامنی را در او تقویت میکند، بلکه ممکن است باعث شود کودک احساس کند والدینش قادر به محافظت از او نیستند.
به جای این واکنشها، با آرامش و اطمینان به کودک بگویید: «ما الان میریم یه جای امن و باهم هستیم.» این جمله ساده، حس همراهی و امنیت را به کودک منتقل میکند.همچنین، اجتناب از بحثهای پرتنش یا مکالمات نگرانکننده درباره جنگ در حضور کودک ضروری است. کودکان حتی اگر مستقیماً در گفتوگو شرکت نکنند، به لحن و احساسات والدین حساساند.
برای نمونه، یکی از مراجعانم گزارش داد که فرزندش پس از شنیدن بحث والدین درباره اخبار جنگ، شبها کابوس میدید. کاهش اینگونه مکالمات یا انتقال آنها به زمانی که کودک حضور ندارد، میتواند از تشدید ترس او جلوگیری کند. به جای نشان دادن اضطراب، سعی کنید فعالیتهای آرامشبخش مانند خواندن داستان یا بازی با کودک را در اولویت قرار دهید تا فضای روانی امنتری ایجاد شود.
تفاوت واکنشهای طبیعی و غیرطبیعی کودک به شرایط جنگی
کودکان بهطور طبیعی ممکن است در شرایط جنگی ترس یا اضطراب نشان دهند، اما برخی واکنشها غیرطبیعی هستند و نیاز به توجه دارند. واکنشهای طبیعی معمولاً موقتیاند و با حمایت والدین کاهش مییابند، در حالی که واکنشهای غیرطبیعی طولانیمدت یا شدید هستند. واکنشهای طبیعی و غیرطبیعی شامل موارد زیر میشود:
- واکنشهای طبیعی؛ ترس موقتی از صداهای بلند، سؤالهای مکرر درباره جنگ، چسبندگی به والدین، کابوسهای گاهبهگاه.
- واکنشهای غیرطبیعی؛ خودداری کامل از صحبت کردن، کابوسهای مداوم، پرخاشگری شدید، امتناع از غذا خوردن به مدت طولانی، یا علائم جسمانی مانند سردرد بدون دلیل پزشکی.
برای مثال، کودکی که پس از شنیدن آژیر چند روزی به والدینش وابستهتر شده بود، با گفتگو و بازیهای آرامشبخش بهبود یافت، اما کودکی که بهطور مداوم از خواب میپرید و از غذا خوردن امتناع میکرد، نیاز به مشاوره داشت.
چه زمانی مراجعه به روانشناس کودک ضروری است؟
اگر نشانههای اضطراب یا ترس در کودک بیش از یک ماه ادامه یابد یا شدت آن افزایش یابد، مراجعه به روانشناس کودک ضروری است. علائمی مانند امتناع از رفتن به مدرسه، انزوای شدید یا رفتارهای خودآزارانه (مانند کشیدن مو) نشانههایی هستند که نیاز به مداخله حرفهای دارند. بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی (WHO)، حدود 15 درصد از کودکان در مناطق جنگی ممکن است به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) مبتلا شوند.
برای مثال، یکی از مراجعانم پس از چند ماه زندگی در منطقه جنگی، فرزندش نشانههای PTSD مانند فلشبکهای مرتبط با صدای آژیر را نشان داد. با شروع جلسات رواندرمانی، این علائم بهتدریج کاهش یافت. والدین باید به غرایز خود اعتماد کنند و در صورت نگرانی، از متخصص کمک بگیرند.
نقش والدین در بازسازی روانی کودک پس از بحران جنگ
بازسازی روانی کودک پس از جنگ نیازمند زمان، صبر و حمایت مداوم است. والدین میتوانند با ایجاد روالهای منظم، تشویق به بیان احساسات و فراهم کردن فرصتهای بازی و خلاقیت، به کودک کمک کنند تا حس امنیت و امید را بازیابد. به گفته الن گالینسکی، متخصص رشد کودک، «والدین با ایجاد محیطی امن و پیشبینیپذیر، میتوانند به کودکان کمک کنند تا از بحرانهای بزرگ عبور کنند.»
برای مثال، یکی از مراجعانم با تشویق فرزندش به نقاشی کشیدن درباره احساساتش، توانست به او کمک کند تا ترسهایش را پردازش کند. فعالیتهایی مانند باغبانی، بازیهای گروهی یا نوشتن داستانهای کوتاه نیز میتوانند حس کنترل و خلاقیت را در کودک تقویت کنند. همچنین، والدین باید خودشان از نظر روانی حمایت شوند، زیرا سلامت روان آنها مستقیماً بر کودک تأثیر میگذارد.
جدول راهنمای گفتگو با کودکان بر اساس سن
گروه سنی | نحوه گفتگو | مثال جملات پیشنهادی |
3-5 سال | ساده، کوتاه، تمرکز بر امنیت | «ما توی خونهایم و مراقب تو هستیم.» |
6-10 سال | توضیحات ساده با امکان پرسیدن سؤال | «بعضیها دارن دعوا میکنن، ولی ما اینجاییم و امنیم.» |
11-14 سال | صادقانه، با جزئیات محدود و تشویق به بحث | «جنگ یعنی چی؟ میتونی سؤالاتتو از من بپرسی.» |
نکات کاربردی برای والدین
بهعنوان یک متخصص روانشناسی کودک، چند توصیه کاربردی برای والدینی که به دنبال گفتگو با کودکان درباره جنگ هستند، دارم:
- محدود کردن اخبار؛ کودکان را از تماشای تصاویر خشونتآمیز دور نگه دارید. برای مثال، تلویزیون را در حضور کودک خاموش کنید.
- تشویق به بیان احساسات؛ از کودک بخواهید نقاشی بکشد یا درباره احساساتش صحبت کند. این کار به تخلیه هیجانات کمک میکند.
- حفظ روال روزانه؛ خواب منظم، وعدههای غذایی و بازیهای روزمره حس ثبات را به کودک بازمیگرداند.
- مراقبت از خود؛ والدین باید از سلامت روان خود مراقبت کنند تا بتوانند حامی خوبی برای کودک باشند.
تجربههای شخصی و توصیههای متخصص
در طول سالهای فعالیتم بهعنوان روانشناس کودک، بارها با والدینی کار کردهام که نگران تأثیر جنگ بر فرزندانشان بودند. یکی از خاطراتم مربوط به مادری است که با فرزند 9 سالهاش درباره جنگ صحبت کرده بود، اما نمیدانست چگونه به سؤالات او پاسخ دهد. با آموزش چند تکنیک ساده، مانند استفاده از داستانهای کوتاه برای توضیح مفهوم جنگ، او توانست اعتماد فرزندش را جلب کند و اضطراب او را کاهش دهد. این تجربه نشان داد که چگونه با کودکان درباره جنگ صحبت کنیم میتواند با رویکردی خلاقانه به نتیجهای مثبت منجر شود.
توصیه من به والدین این است که صبور باشند و به سؤالات کودک با آرامش پاسخ دهند، حتی اگر خودشان احساس اضطراب میکنند. همچنین، اگر کودک علاقهای به صحبت ندارد، او را مجبور نکنید، اما فضایی امن برای بیان احساساتش فراهم کنید.
2 پاسخ
من بچهم هفت سالشه و مدام از اخبار جنگ میترسه. تو مقاله گفتین باید باهاش صحبت کنیم، ولی نگفتین چطوری بفهمیم چه چیزایی رو نگیم که بیشتر نترسه؟
سلام خانم مریم، سعی کنید اطلاعات رو ساده، صادقانه ولی بدون جزئیات ترسناک بهش بدین. پرسیدن احساساتش و شنیدن حرفاش مهمتر از توضیح دادن مفصله.